به نظر مي رسد بارزترين صفت در ميان ابزارهاي عصر فناوري، صفت تلفيقگري باشد. انسان همواره مي کوشد ابزاري بدست آورد تا با استفاده از آن به همه نيازهايش دست يابد: از رباط هاي پيشرفته گرفته تا لوازم خانگي چندکاره و موبايل هاي همه کاره. اين همان چيزيست که آلدوس هاکسلي در رمان خود با عنوان "دنياي قشنگ نو" از آن خبر داده بود، تا آنجا که در اتوپياي او حتي توليد انسان هم مکانيزه و ماشيني خواهد شد. ما اين پديده را در عرصه کاري خود نيز شاهد هستيم که چگونه يک کتابخانه کهن شامل الواح گلين و پوستينه ها تکامل خود را در قالب کتابخانه هاي سنتي، مکانيزه، الکترونيکي، ديجيتالي و مجازي پيموده است.
اما عصر ديجيتالي ما را با گونه جديدي از منابع روبرو ساخته است که به ناچار مجبوريم آنها را تلفيقنامه بناميم (پسوند "نامه" همچون پيشوند biblio در زبان انگليسي ميل ترکيبي بالايي دارد تا جايي که کتابي با عنوان "فرهنگ نامه ها" براي آن منتشر شده است). منظور ما از تلفيقنامه، بيشتر به تلفيق محتوايي اشاره دارد تا تلفيق قالبي (مثلا تلفيق متن، صدا و تصوير). به عنوان مثالي از اين دست مي توان به وردنت (WordNet) اشاره کرد که نوعي انتولوژي و تلفيقي از يک واژه نامه و اصطلاحنامه است و يا تاپيک مپ (topic map) که تلفيقي از واژه نامه، اصطلاحنامه و نمايه نامه است. دانشمندان به اين نتيجه رسيده اند که استفاده از اين محمل هاي جديد در عرصه پاسخگويي به سوالات، جامع تر و مانع تر عمل مي نمايد. به عنوان يک نتيجه از اين بحث شايسته است متخصصين در حوزه هاي ادبيات فارسي، کتابداران و اطلاع رسانان، مهندسين علوم رايانه و متخصصين موضوعي جهت ايجاد تلفيقنامه هايي از اين دست براي هر حوزه اقدام نمايند و شکاف هاي موجود در اين عرصه را که در بازيابي اطلاعات دخالت فراوان دارد (به ويژه در اين عصر که با آلودگي اطلاعات يا همان سرريزي اطلاعات مواجه هستيم) بپوشانند.