تحليلى بر رشد مقالات ايران در مجلات زير پوشش آى اس آى (ISI)
۱- مشخصات مجلات مورد نظر ISI
در مؤسسه ISI مقالات ۹۲۸۸ مجله بين المللى در ۱۶۷ مقوله (category) علوم و ۲۲۸۶ مجله در ۵۴ مقوله علوم اجتماعى (بدون در نظر گرفتن اين نكته كه بسيارى از مجلات در مقوله هاى مختلف تكرار مى شوند) به زبان هاى مختلف (۳۱ زبان) مورد بررسى قرار مى گيرند. اين مؤسسه، مجلاتى را در فهرست خود قرار مى دهد كه داراى شرايط زير بوده و ضمناً از ISI درخواست كرده باشند جزو فهرست آن قرار گيرند :
- بموقع چاپ شدن مجله (كه دليلى ضمنى بر اعتبار پيوسته مجله علمى است)
- تبعيت مجله از قواعد بين المللى ويراستارى
- عنوان مقالات، چكيده آنها و واژه هاى كليدى مقالات به انگليسى ذكر شده باشند.
- محتواى مجله در آن رشته غنى تشخيص داده شود.
- تنوع مليت از لحاظ مؤلفان مقالات
- بررسى دقيق در مورد سابقه انتشاراتى و مجموعه استنادى مؤلفان مجله و اعضاى هيأت تحريريه (در مورد مجلات جديد)
- ارجاع واقعى به مقالات آن مجله
۲- تقسيم بندى ISI از حوزه هاى علمى
ISI كل حوزه هاى علمى را به ۲۲ بخش تقسيم كرده است:
۱- پزشكى بالينى
۲- زيست شناسى و بيوشيمى
۳- زيست شناسى مولكولى و ژنتيك
۴- شيمى
۵- فيزيك
۶- علوم مربوط به مغز و رفتار
۷- ايمنى شناسى
۸- جانور شناسى و گياه شناسى
۹- روانكاوى و روان شناسى
۱۰- ميكروبيولوژى
۱۱- علوم زمين
۱۲- علوم اجتماعى
۱۳- مهندسى
۱۴- علوم فضا
۱۵- محيط و محيط زيست
۱۶- داروشناسى و سم شناسى
۱۷- علوم مواد
۱۸- اقتصاد و تجارت
۱۹- علوم كشاورزى
۲۰- رياضيات
۲۱- علوم كامپيوتر
۲۲- علوم ميان رشته اى
۳- ميزان اهميت چاپ در مجلات فهرست ISI
چاپ مقالات علمى پژوهشگران داخلى در مجلات خارجى حداقل دو مزيت دارد:
- نشانگر آن است كه ما به علم روز واقفيم و خوب مى توانيم مشق آن را بنويسيم.
- فعاليت هاى عالمان ما مورد نقد بين المللى، فارغ از تعارفات داخلى، قرار مى گيرد و در نتيجه، به نقاط ضعف و قوت علمى خود پى مى بريم. در واقع، يكى از اهداف مهم چاپ مقاله علمى به نقد گذاشتن فعاليت علمى است.
اما جو كاذب و آمار تحليل نشده اى كه در مورد ميزان فعاليت هاى علمى ما، براساس مقالات چاپ شده در خارج وجود دارد، اقتضا مى كند كه از سوءبرداشت ها و سوءاستفاده هايى كه از اين موضوع مى شود، غافل نمانيم.
الف- براى بررسى ميزان اهميت چاپ مقالات در مجلات خارجى، لازم است ميان ۲ حوزه علوم محض و علوم كاربردى تفكيك قائل شويم و براى آنها معيارهاى متفاوتى قائل شويم:
- علم محض دنبال آن است كه از مفاهيم جديد استفاده كند و روابط تازه بيابد و اطلاعات بيشترى در مورد ساختار طبيعت و امكانات آن به ما بدهد، بنابراين، تفاوتى نمى كند كه پژوهش در آمريكا انجام شود يا ايران.
- علم كاربردى، علوم جا افتاده را به كار مى برد تا نيازهاى علمى و صنعتى را برطرف كند و در مورد ما بايد وسيله اى براى رسيدن به اهداف ملى مان باشد.
ب- مرورى كوتاه بر آمار اسناد علمى چاپ شده
در آى اس آى
۱- تعداد اسناد علمى ايرانيان داخل در مجلات بين المللى از ۱۲۰ سند علمى در سال ۱۳۴۹ (۱۹۷۰ ميلادى) به ۶۷۶۱ سند علمى در سال ۱۳۸۵ (۲۰۰۶ ميلادى) رسيده است.
۲- از ديماه ۱۳۷۴ (ژانويه ۱۹۹۶) تا خرداد ۱۳۸۵ (ژوئيه ۲۰۰۶) ۲۰۷۸۵ سند علمى از ايران در مجلات خارجى تحت پوشش آى اس آى چاپ شده و رتبه هاى ايران بر حسب تعداد كل اسناد علمى، چهل و دوم، از نظر تعداد ارجاعات، چهل و نهم و از جهت نسبت ارجاعات به اسناد علمى، صد و سى و پنجم ذكر شده است؛ اما اين اطلاعات خام به هيچ وجه گوياى رتبه علمى ما نيست.
- اين رتبه، ميانگين رتبه ۲۲ حوزه اصلى ما نيست. زيرا ما در همه رشته ها به يك اندازه فعال نبوده ايم. به طور مثال در مقطع زمانى فوق الذكر در شيمى ۶۶۰۹ سند علمى و در فيزيك ۲۰۸۰ سند و در علوم اجتماعى ۱۶۸ سند علمى به چاپ رسانده ايم.
- در حوزه هاى اصلى فعال نيز همه شاخه ها فعال نبوده اند. به طور مثال:
- در مهندسى، مهندسى شيمى و مكانيك فعال بوده اند.
- در پزشكى، فارماكولوژى، نورولوژى، و كارديولوژى فعال بوده اند ( در ايمونولوژى سند علمى بسيار كم داشته ايم).
- در فيزيك، درصد بالايى از اسناد علمى مربوط به فيزيك محض بوده است.
- ۶۵درصد كل اسناد علمى ايران مربوط به ۴ حوزه شيمى، مهندسى، پزشكى بالينى و فيزيك بوده است.
۳- درصد بالايى از اسناد علمى در مجلاتى به چاپ رسيده اند كه ضريب تأثير آنها پائين تر از ضريب تأثير متوسط جهانى در آن رشته بوده است. به طور مثال در سال ۲۰۰۰:
- ۷۱ درصد اسناد علمى مربوط به شيمى در ايران در مجلات داراى ضريب تأثير پائين تر از ضريب تأثير متوسط جهانى چاپ شده اند.
- ۴۴ درصد اسناد علمى رشته مهندسى ايران در مجلات داراى ضريب تأثير پائين تر از ضريب تأثير متوسط جهانى چاپ شده اند.
- ۵۹ درصد اسناد علمى رشته مواد ايران در مجلات داراى ضريب تأثير پائين تر از ضريب تأثير متوسط جهانى چاپ شده اند.
- ۵۴ درصد اسناد علمى پزشكى ايران در مجلات ضريب تأثير پائين تر از ضريب تأثير متوسط جهانى چاپ شده اند.
۴- دو سال پيش به ۱۰ نفر از محققان پر مقاله رشته شيمى امتياز هاى خاصى اعطا شد. در حالى كه:
- تنها ۲۰ درصد ارجاعات به مقالات اين عالمان، از خارج كشور بود.
- تنها ۲۱ درصد مقالات آنها در مجلات داراى ضريب تأثير بالاتر از ضريب تأثير متوسط جهانى چاپ شده بودند.
- بعضى از اين محققان يك مقاله را در ۲ الى ۳ مجله مختلف چاپ كرده بودند.
۵- در يك مجله بين المللى «علم سنجى» كه در اسفند ۱۳۸۲ چاپ شده و مقالات ۵۰ كشور را از لحاظ ارجاع به خود مقايسه كرده بود در اين زمينه، ايران رتبه دوم را حائز شده بود. (پس از اوكراين).
* مسأله اساسى در مورد چاپ مقالات در مجله خارجى
اكنون به مهم ترين مسأله در مورد مقالات چاپ شده از ايرانيان مقيم كشور در مجلات خارجى مى پردازيم. در مورد مقالات نظرى چون درصد كمى از كل مقالات را تشكيل مى دهند و وجود و انعكاس آنها در مجلات خارج ضرورى است، فعلاً به بحث نمى پردازيم. همين قدر متذكر مى شويم كه در كمتر موردى سرمشق نويسى (نو آورى واقعى) در كار بوده است. فعلاً بحث خود را روى مقالات كاربردى متمركز و اين سؤال اساسى را مطرح مى كنيم كه آيا وظيفه علوم كاربردى رفع نيازهاى داخلى نيست؟ و آيا همواره بايد نيازها را از طريق واردات برطرف كرد؟
![]() |
|
اگر جواب اين است كه علم، در بعد كاربردى بايد نيازهاى ملى ما را برطرف كند، آن وقت سؤال اساسى ديگرى مطرح مى شود كه مقالات كاربردى چاپ شده در مجلات خارجى تا چه حد نيازهاى داخلى را مد نظر داشته اند؟ واضح است كه جواب به اين سؤال خوشايند نيست. زيرا اگر علم ما در جهت رفع نيازهاى داخلى به كار برده شده بود، بسيارى از نيازها را از طريق واردات برطرف نمى كرديم. پس بايد گفت كه در واقع فايده عمده مقالات چاپ شده ما به خارجيان مى رسد و مصرف داخلى چندانى ندارد.
* برداشت هاى نادرست از آمارها
در زمان حاضر تعداد مقالات چاپ شده از يك پژوهشگر يا مؤسسه پژوهشى مهمترين شاخص براى فعاليت علمى و ميزان پيشرفت آن فرد يا مؤسسه در علم تلقى مى شود، به طورى كه تعداد مقالات به مهمترين معيار براى استخدام، ارتقا و اخذ جوايز تبديل شده است. حتى كار به جايى رسيده است كه بعضى از دانشگاه ها براى بالا بردن آمار مقالات پژوهشگران خود در مجلات بين المللى پاداشى تا حدود يك ميليون تومان به ازاى هر مقاله مى دهند! اين نحوه برخورد باعث شده كه:
۱- بعضى از پژوهشگران خوب كه توانايى سازندگى داشته، كارشان را رها كرده و به تهيه مقاله پرداخته اند.
۲- بعضى افراد با پرداخت مبالغى ( تا ۵۰۰ دلار)، خود را در چاپ بعضى مقالات شريك كرده اند.
۳- افرادى كه با تأمل و تعمق كار مى كنند درارتقا و رسمى شدن غالباً با مشكل مواجه اند.
به طور مثال چند سال پيش بررسى دقيق درمورد ۱۸ دانش آموخته ممتاز رياضى كشور، از ورودى هاى ۱۳۷۶ به بعد، ( كه ۱۳ نفرشان المپيادى و ۵ نفرشان در سطح المپيادى بودند) صورت گرفت. اين افراد دانش آموختگان (دكتراى) پرينستون، كلمبيا، MIT، دانشگاه پاريس و ... بودند كه پس از فراغت از تحصيل روى هم رفته ۱۸ مقاله داشتند و ۱۰ نفرشان هنوز مقاله اى چاپ نكرده بودند. اين در حالى است كه اگر ۱۸ فارغ التحصيل متوسط داخل كشور را در نظر بگيريم چند برابر اين ها مقاله دارند . يكى از اينها، كه از پرينستون فارغ التحصيل شده پس از اخذ دكترا در كل ۲ مقاله داشته است.
جالب توجه است كه ميزان چاپ مقاله در رشته هايى كه سال ها است بهترين استعدادها را جذب مى كند (مثلاً مهندسى) پائين تر از رشته هايى مانند شيمى و رياضى است كه در جلب استعداد هاى بالا كمتر موفق بوده اند. همچنين جالب است كه موفق ترين افراد در چاپ مقاله در همين رشته ها لزوماً بهترين استعدادهاى جذب شده نبوده، بلكه سوابق تحصيلى متوسطى داشته اند.
همچنين برخورد بدون تحليل با آمار باعث شده است كه بعضى مؤسسات، از لحاظ تعداد مقالات، به عنوان رتبه اول معرفى شوند. به طور مثال مؤسسه اى داريم كه از ۲۲۷ مقاله اى كه در فاصله
۱۳۸۲- ۱۳۷۴ (۲۰۰۳-۱۹۹۵ ميلادى) داشته تنها ۵/۲۱ درصد مقالات آن متعلق به محققان خود آن مركز بوده است (۴۹ درصد مقالات با مشاركت محققان داخلى و ۵/۲۹ درصد با مشاركت محققان خارجى نگاشته شده اند). متأسفانه بعضى از مسئولان هر وقت خواسته اند مؤسسه اى را بزرگ كنند، به اين گونه آمار متوسل شده اند.اگر آمار مقالات معيار دقيقى از وضعيت علمى ما بود بايد در وضعيتى مشابه چين و هند قرار داشتيم، زيرا:
چين به ازاى هر ميليون نفر ۱۷/۶ مقاله داشته است
هند به ازاى هر ميليون نفر ۱۸/۸ مقاله داشته است
ايران به ازاى هر ميليون نفر ۱۷/۲ مقاله داشته است
و اين در حالى است كه چين و هند از لحاظ علمى- صنعتى به مراتب پيشرفته تر از ما هستند.
گاهى مقالاتى منتشر مى شود كه ما را در مورد جايگاه علمى خودمان به اشتباه مى اندازد. به طور مثال ۲ سال پيش مقاله اى در مجله Neture چاپ شد كه در آن ايران رتبه سى ام را از لحاظ مقالات حائز شده بود. اما واقعيت قضيه اين بود كه نويسنده آن مقاله صرفاً
۳۰ كشور را انتخاب كرده بود و در ميان آنها ما سى ام بوديم! در حالى كه نام بعضى از كشورهاى پيشرفته تر از ما (مثلاً نروژ، مجارستان و حتى تركيه) در آن فهرست نيامده بود.
خلاصه كلام: رتبه علمى كشور ما با تعداد مقالات محققان ما و تعداد ارجاعات به آنها مشخص نمى شود بلكه تنها با ارجاع به فهرست نوآورى ها در سطح نظرى و ارقام صادراتى و وارداتى ما در سطح كاربردى مى توان به رتبه علمى واقعى مان پى برد. چرا تنها ۳ درصد از صادرات ما از محصولات مبتنى بر تكنولوژى بالا تشكيل شده است، در حالى كه در مورد مالزى اين رقم ۷۰ درصد است؟
در گزارش اخير اتحاديه اروپا در مورد فعاليت هاى آن در علم و فناورى، افزايش توليد ناخالص داخلى به عنوان يك معيار مهم پيشرفت علمى تلقى شده است. در كشور ما كه تعداد دانشجويان از اول انقلاب تا به حال از ۱۷۰ هزار به ۳ ميليون نفر رسيده است، اثر آن بر توليد ناخالص ملى چه قدر بوده و اثر افزايش تعداد مقالات بر توليد ناخالص ملى چه اندازه بوده است؟
يكى ديگر از شاخص ها جايگزين كردن حرفه هاى قديمى با صنايع مدرن و تعداد شاغلان در اين گونه صنايع است، كه ما متأسفانه كمتر به آن توجه مى كنيم.
*ISI و علوم انسانى
در طى سال هاى ۱۳۷۰ (۱۹۹۱) تا ۱۳۸۰ (۲۰۰۱) از متخصصان ايرانى كمتر از ۲۰۰ مقاله در علوم انسانى در مجلات ISI چاپ شده كه ۵۵ عنوان آن مربوط به روانشناسى است و در حوزه هايى چون تعليم و تربيت، جامعه شناسى، الهيات، فلسفه، حقوق، اقتصاد و تجارت، ارتباطات، هنر و باستان شناسى رقم قابل ذكرى وجود ندارد.
۲ مشكل اساسى در مورد چاپ مقالات علوم انسانى در مجلات ISI وجود دارد:
۱- بسيارى از اساتيدى كه در علوم انسانى خوب كار مى كنند، نمى توانند به زبان انگليسى مقاله بنويسند. همتى هم در كار نبوده است كه مقالات آنها ترجمه شود.
۲- جز در ۴-۳ مورد از حوزه هاى علمى انسانى (مانند اقتصاد جامعه شناسى و ...)، مجله ISI مناسب چاپ مقالات ما وجود ندارد. در واقع، بعضى از رشته هاى علوم انسانى منحصراً متعلق به جامعه و فرهنگ ما هستند. مانند ادبيات فارسى.
در ضمن بعضى از مهم ترين مجلاتى كه در جهان اسلام و غرب در زمينه هاى اسلامى به زبان هاى رايج در جهان اسلام چاپ مى شوند، جزو مجلات ISI نيستند. بعضى از اينها مقالات ارزشمندى را چاپ مى كنند. از طرف ديگر، بعضى از مقالات چاپ شده در مجلات ISI فاقد ارزش هستند .
* چند نكته مهم
- ما هنوز مشخص نكرده ايم كه آيا توليد علمى صرفاً چاپ مقاله است ، اختراع است، به كارگيرى نتايج تحقيقات است و يا تركيب متوازن از آنها؟
- «به نظر مى رسد كه عملاً به هزينه ما براى خارجى ها و حل مسائل آنها تحقيق مى شود.» (دكتر حسن حبيبى -علوم انسانى در ايران: نگاهى از بيرون و درون، فرامرز رفيع پور و همكاران، دانشكده ادبيات و علوم انسانى دانشگاه شهيد بهشتى، ،۱۳۸۳ ص۷۶)
آيا مسير علم ما را بايد خارجى ها تعيين كنند يا خودمان و آيا بايد معيارها را آنها تعيين كنند يا خودمان؟ «اگر معيار ارزيابى دست آنها باشد ما هميشه بازنده ايم» (دكتر ايرج فاضل- همان ص۷۷)
- امكانات بالفعل ما براى عرضه علوم انسانى به دنيا كافى نيست و براى به فعاليت رساندن آن بايد برنامه ريزى شود.
- ما شاهد عدم حضور تفكر علوم انسانى در بسيارى از جلسات تصميم گيرى هستيم.
- اكثر كتاب هاى درسى و مقالات ما فقط حاوى نظريه ها و نظريه پردازى هاى ديگران است و ما
به ندرت نو آورى داشته ايم. روند ارزيابى ها و تشويق ها نيز به گونه اى نيست كه نو آورى را تشويق كند.
* پيشنهادها
- در حوزه هاى نظرى، بايد نو آورى ها مورد تشويق خاص قرار گيرد.
- در حوزه هاى كاربردى بايد فعاليت هاى پژوهشى و رساله هاى كارشناسى ارشد و دكترا بر نيازهاى علمى و صنعتى كشور متمركز باشد و اين قبيل فعاليت ها، در صورت كسب موفقيت، مورد تشويق خاص قرار گيرد.
- صرف چاپ مقالات در مجلات ISI يا علمى- پژوهشى موجب تعلق امتياز كامل به آنها نباشد و وزنه علمى خود مقاله نيز ملحوظ شود.
- در صورتى كه مقاله اى در مجلات غير ISI يا غير علمى- پژوهشى چاپ شده ولى به تشخيص هيأت مميزه واجد ارزش علمى باشد به داوران صاحبنظر براى دادن امتياز ارجاع داده شود. همين طور، در صورتى كه خود نويسنده مقاله ادعاى ممتاز بودن آن را بكند ، آن مقاله به داوران صاحبنظر ارجاع داده شود. به طور كلى، بايد به ارزيابى صاحبنظران داخلى غير ذينفع بهاى بيشترى داده شود.
- در حوزه علوم انسانى، سعى شود بعضى از مجلات برتر علمى منتشر شده به زبان هاى فارسى و عربى جزو ليست ISI قرار گيرند.
- براى معرفى فرهنگ اسلامى- ايرانى مجلاتى به زبان انگليسى منتشر شوند كه حاصل پژوهش هاى ارزنده داخلى را به خارج، خصوصاً جهان اسلام منتقل كنند.
- در بعضى از حوزه هاى خاص علوم انسانى نه مجله ISI هست و نه مجله علمى- پژوهشى داخلى. در اين موارد بايد مقاله، در صورت تشخيص هيأت مميزه يا خود نويسنده مقاله، به داوران صاحبنظر ارجاع داده شود.
منبع: روزنامه ایران - پنجشنبه ۲۹ شهريور ۱۳۸۶ - ۸ رمضان ۱۴۲۸