امروز اما، به نظر مي‌رسد در حال تجربه گذار ديگري هستيم. گذاري ناشي از آغاز عصر انباره‌هاي بسيار عظيم داده كه تغييرات شگرفي را در سرعت و چگونگي پيشرفت دانش به‌وجود آورده است. از يك منظر چنين به نظر مي‌رسد كه اين تغيير شباهتي به تغييرات گذشته ندارد و اساساً بايد آن‌را به ديده‌اي متفاوت نگريست.

در حقيقت كار به جايي رسيده كه گروهي از پايان دوران تئوري‌پردازي سخن مي‌گويند و شيوه پيشرفت دانش را از اساس دگرگون شده مي‌دانند؛ دگرگوني ژرفي كه از ورود به دنياي استخراج اطلاعات علمي و كشف روابط ميان داده‌ها برآمده و شيوه‌هاي سنتي اكتشاف علمي را منسوخ مي‌كند.

اينان بر اين گمانند كه اگر اهل علم تاكنون ناچار بودند براي رسيدن به كشفي علمي نظريه‌هايي ارائه دهند و بعد با كمك مدل‌هاي ناقص، حدس و گمان، آزمون و خطا و... به انطباق اين نظريه‌ها با واقعيت بپردازند، امروز مي‌توانند راه ديگري در پيش بگيرند. در عصر انباره‌هاي داده با مقياس پتابايت، با حجمي وصف ناشدني از داده‌هاي مربوط به دانسته‌ها، تجربيات و حتي سعي و خطاها و حدس و گمان‌هاي همه دانشجويان، دانشمندان، پژوهشگران علوم مختلف و شيفتگان علم‌ورزي رو‌به‌رو هستيم كه به شكلي سودمند در كنار هم قرار داده شده‌اند.

پس اگر مي‌شد راهي يافت تا به كمك آن بتوان از بررسي و تحليل اين حجم عظيم داده به كشف و استنتاج دست يافت، همان‌گونه كه موتور ترجمه گوگل بدون دانستن معاني حتي يك كلمه عبارات مبدأ و مقصد و تنها با بررسي تطبيقي حجم عظيمي از معادل‌هاي به‌كار رفته در متون مشابه ديگر به بازگرداني مطالب مي‌پردازد، روند كنوني پيشرفت دانش متحول مي‌شد.

كاشفان فروتن «نظريه» پايان دوران نظريه‌پردازي بر اين باورند كه اين تحول با افزايش حيرت‌انگيز توان پردازشي و ذخيره‌سازي داده‌ها از يك سو (به پوستر ضميمه اين شماره توجه كنيد) و پيشرفت دانش داده‌كاوي (Data Mining) و تحليل اطلاعات از سوي ديگر ملزومات چنين دگرگوني شگرفي گرد‌هم آمده‌اند.

طرح اين موضوع، البته نه به منزله تائيدي بر نگاه فلسفي موافقان اين ديدگاه راديكال، كه در جهت گشودن باب جديدي در مباحثي اين‌چنين بنيادين است؛ آيا به‌راستي عصر تئوري‌پردازي به‌پايان رسيده‌است؟ آيا مي‌توان تنها با به‌كارگيري يك سيستم داده‌كاوي پيشرفته از ميان‌ صدها پتابايت داده كشف‌الاسراري داشت و به نتايجي علمي رسيد؟ طرح اين پرسش، حتي اگر امروز پاسخ به آن دشوار يا غير ممكن جلوه كند، دست‌كم از همين ابتدا مي‌تواند نگرشي واقع‌بينانه و پيش‌گيرانه در‌پي داشته باشد؛ واقع‌بيني در درك داشته‌ها و پيش‌گيري از ايجاد توقعات غير قابل دست‌يابي.

در واقع چنين نگرشي هشداري است براي جلوگيري از سوء‌تفاهم بزرگي كه درباره هوش‌مصنوعي به‌وجود آمد. دانش ارزشمندي كه پس از جنجال‌هاي كم‌ثمر و هياهوي بازدارنده، امروز (تقريباً) عاري از انتظارات عجيبه درخدمت ما قرار گرفته است.

پس اگر از گذشته چيزي آموخته باشيم، پيشرفت دانش بر پايه داده‌كاوي در مقياس عظيم به هر درجه‌‌اي از تكامل كه برسد، نه تنها نبايد مأيوس‌كننده و كم‌ارزش قلمداد شود كه بس ذي‌قيمت و حتي ضروري است.

گواه اين ماجرا كاربردي شدن بسياري از قابليت‌هاي داده‌كاوي در زندگي روزمره است. درحقيقت مطالعه نمونه‌هاي سودمندي كه در ادامه از نظر خواننده تيزبين خواهد گذشت نشان مي‌دهد كه اگر چه شايد اين نگاه، آينده‌نگرانه و تئوريك به نظر برسد، اما در عمل كاربردهاي گسترده صنعتي پيدا كرده‌است.

با اين وصف، مخاطب پرونده حاضر تنها شيفتگان علوم كامپيوتر و ارتباطات و پژوهشگران و دست اندركاران اين عرصه نخواهند‌‌بود. بلكه صاحبان صنايع به خوبي از تأثير شگرف پياده‌سازي سيستم‌هاي ذخيره‌سازي و داده‌كاوي به انحاء مختلف آشنا خواهند شد.

اين مسئله البته از جنبه‌اي ديگر و رويكردي متمايز (البته تا حدي هم‌سو) نيز قابل و شايسته بررسي است؛ پديد‌ آمدن بستري منبعث از شيوه‌هاي نوين تعامل و اشتراك اطلاعات در دنياي شبكه‌اي امروز جنبه ديگري از تأثير عصر اطلاعات بر روند پشرفت علم را نمايان مي‌سازد. به بيان روشن‌تر گسترش روش‌هاي كار گروهي و به‌اشتراك‌گذاري آنلاين نتايج پژوهش‌ها، عمدتاً بر پايه فناوري‌هاي WEB2، منجر به پيدايش مفهومي شده كه برخي آن را دانش‌2 (Science2.0) مي‌نامند.

پرونده ويژه‌

پرونده پيش‌رو با مقاله «پايان دانش» آغاز مي‌شود. اين مقاله ضمن بررسي موضوع تأثير انباره‌‌هاي بسيار بزرگ داده بر پيشرفت علم به معرفي چندين نمونه عملي مهم در اين زمينه اختصاص دارد. «دانش، نسخه 2»، ديگر مقاله اين مجموعه، با نگاهي متفاوت به بررسي موضوع پيشرفت دانش تحت تأثير فناوري‌هاي وب 2 مي‌پردازد.

مقاله بعدي اين پرونده يعني «به پتاسنتر خوش آمديد!» روايتي است از سفر به درون يكي از ديتاسنترهاي بسيار بزرگ اروپا. در مقاله بعدي با عنوان «خواب خوش داده‌كاوي‌» ضمن نگاهي دوباره به مفهوم داده‌كاوي‌، پيشرفت‌ها و چالش‌هاي پيش ‌روي آن، اين موضوع با ديدگاهي متفاوت مورد بررسي قرار مي‌گيرد. در مقاله پاياني يعني «Wikiomics» به‌عنوان يك مطالعه موردي در حوزه ژنتيك با تأثير وب بر اين حوزه آشنا خواهید شد.